کد نوحه کریمی
کد نوحه
قسمتی از نوحه:
بین والحرمین و حرم آقام حسین وحرم آقام ابالفضل
دریافت کد
موضوعات مرتبط: کد های مذهبی
کد نوحه
قسمتی از نوحه:
بین والحرمین و حرم آقام حسین وحرم آقام ابالفضل
دریافت کد
|
||
وارد شدن عمر بن سعد به سرزمين كربلاء و قاصد فرستادنش نزد امام (عليه السلام) چنانچه قبلا گفته شد در روز سوم محرم الحرام سال شصت و يك هجرى عمر بن سعد ملعون با چهار هزار و بنابر روايتى با شش هزار نفر وارد سرزمين كربلاء شد و به گفته ابى مخنف اولين علمى كه وارد كربلاء گشت علم همين مخذول بود كه با شش هزار مرد جنگى وارد اين سرزمين شده و در كنار فرات سراپرده برپا كردند... |
كسانى كه امام (عليه السلام) از ايشان طلب يارى كردند
مولف گويد:
طبق مدارك معتبر بطور قطع و يقين امام معصوم (عليه السلام) از تمام جزئيات مطّلع بوده و همه وقايع و حوادث ماضى و حال و آينده را مىدانند لذا بر اين اساس حضرت خامس آل عبا از زمانى كه مدينه را ترك نموده و به مكه و از آنجا منزل به منزل بطرف عراق و به قصد كوفه حركت كردند از تمام رويدادهاى بين راه قبل از وقوع آگاه بوده و به علم امامت مىدانستند پيش از رسيدن به كوفه خود و اصحابشان شهيد مىشوند و نيز مىدانستند چه كسى به ايشان ملحق شده و چه كسى از اين فيض عظيم بى بهره مىماند ولى مع ذالك بجهت اتمام حجت و به مقتضاى ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة(59) از بدو حركت و ابتداء اين سفر روحانى به هر كه مىرسيدند طلب نصرت و يارى مىكردند، برخى سعادت يارشان مىشد و بعضى از آن بى بهره مىماندند، افرادى كه امام (عليه السلام) از ايشان استنصار نمودهاند طبق استقصاء برخى از اهل تحقيق عبارتند از:
حديث دير راهب و ميزان عذاب عمر بن سعد ملعون در آخرت
مرحوم عبدالخالق يزدى در كتاب بيت الاحزان از بحار مرحوم مجلسى روايت ذيل را اين طور نقل مىكند:
چون ابن زياد قوم خود را براى جنگ و جدال با فرزند پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) جمع كرد و ايشان هفتاد هزار سوار بودند قال: ايهاالناس من منكم يتولى قتل الحسين وله ولايةاى بلد شاء
يعنى: اى گروه كيست از شما كه سر كرده اين لشگر شود براى كشتن حسين تا او را در عوض حكومت هر شهرى كه بخواهد عطاء كنم؟ ...
آراء در چگونگى مواجه شدن حر بن يزيد رياحى با سرور آزادگان حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام)
مولف گويد:
آراء در چگونگى برخورد حر بن يزيد رياحى با حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) مختلف بوده و از ارباب تاريخ اقوال گوناگون نقل شده آنچه قبلا نقل شده مشهور بين اهل فن بوده و معمولا نيز ارباب منبر داستان حر را بهمين كيفيت نقل مىكنند ولى در مقابل اين نقل بعضى ديگر از نظريات هست كه ذيلا برخى را متذكر مىشويم:...
رسيدن خبر شهادت جناب مسلم بن عقيل (سلام الله عليه) به سمع امام (عليه السلام) در منزل ثعلبيه
مرحوم شيخ مفيد در ارشاد از عبدالله بن سليمان اسدى و منذر بن مشمعل اسدى نقل كرده كه اين دو گفتند: وقتى ما از اعمال حج فارغ شديم به سرعت مراجعت نموديم و غرض ما از تعجيل و شتاب آن بود كه در راه به جناب امام (عليه السلام) ملحق شويم تا آنكه ناظر عاقبت امر آن حضرت باشيم، پس پيوسته طى طريق مينموديم تا به منزل زَرود كه نام موضعى است نزديك ثعلبيه به آن حضرت رسيديم و چون خواستيم نزديك حضرت برويم ناگاه ديديم كه از جانب كوفه سوارى پيدا شد و چون سپاه آن حضرت را ديد راه خود را گردانيد و از جاده بيك سوى شد و حضرت اندكى مكث فرمود تا او را ملاقات كند چون از او مايوس شد از آنجا گذشت ما با هم گفتيم كه خوب است برويم اين مرد را ببينيم و از او خبرى بپرسيم زيرا او حتما اخبار كوفه را مىداند، پس خود را به او رسانديم و بر او سلام كرديم و پرسيديم از چه قبيلهاى مىباشى؟
گفت: از بنى اسد هستم...
آغاز حركت حضرت امام حسين (عليه السلام) از مكه به طرف عراق
همان طورى كه قبلا گفتيم جناب مسلم بن عقيل روز هشتم ذى الحجه كه به آن يوم الترويه مىگويند در كوفه به شهادت رسيد و در همان روز حضرت امام حسين (عليه السلام) پس از انجام عمره مفرده مكه را به قصد عراق ترك فرمودند.
پيش از آنكه حضرت از مكه معظمه خارج شوند به انجام دو كار اقدام فرمودند: ...
فصل هشتم : حركت حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) از مكه معظمه به طرف عراق
مرحوم مفيد در ارشاد مىفرمايد: روز خروج جناب مسلم بن عقيل (سلام الله عليه) در كوفه سه شنبه هشتم ذى الحجة سال شصت هجرى بود و روز نهم شهادت آن بزرگوار واقع شد و در همان روز خروج آن جناب حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) نيز از مكه خارج و بطرف عراق رهسپار شدند بنابراين مدت توقف آن حضرت در مكه معظمه چهار ماه و چهار روز بود چه آنكه روز سوم شعبان آن جناب وارد مكه شدند و روز هشتم ذى الحجه از آن خارج گرديدند و در طول اين مدت كه در مكه نزول اجلال داشتند گروهى از مردم حجاز و بصره به آن حضرت پيوستند.
مروى است كه چون روز ترويه (روز هشتم ذى الحجه) شد عمرو بن سعيد بن عاص اموى معروف به اشدق كه از طرف معاويه و يزيد امارت مدينه داشت با لشگرى انبوه به مكه آمد، وى از طرف يزيد مامور شد كه با حضرت ابا عبدالله الحسين كارزار كرده و اگر بر وى دست يافت آن جناب را بكشد لذا حضرت به پاس احترام خانه خدا و اينكه در آن خونى ريخته نشود در همين روز از مكه خارج شدند.
البته به نظر مىآيد كه اين روايت چندان صحت نداشته و روايت صحيح به گونه ديگر نقل شده كه انشاء الله در آينده به آن اشاره خواهيم كرد...
آغاز حركت حضرت امام حسين (عليه السلام) از مكه به طرف عراق
همان طورى كه قبلا گفتيم جناب مسلم بن عقيل روز هشتم ذى الحجه كه به آن يوم الترويه مىگويند در كوفه به شهادت رسيد و در همان روز حضرت امام حسين (عليه السلام) پس از انجام عمره مفرده مكه را به قصد عراق ترك فرمودند.
پيش از آنكه حضرت از مكه معظمه خارج شوند به انجام دو كار اقدام فرمودند:
الف: ايراد خطبهاى جانسوز كه در ضمن آن به شهادت خود اشاره فرمودند...
شعر
بنده را با اين و آن كار نيست | پيش خواجه قوت گفتار نيست |
غلام گفت: مرا ياراى قتل ايشان نيست و از روح مقدس حضرت رسالت شرم مىدارم كه كسانى را كه منسوب به خاندان وى باشند هلاك كنم.
حارث گفت: اگر تو سر ايشان بر ندارى من سر تو بردارم.
غلام گفت: پيش از آنكه تو مرا بكشى، من تو را با همين شمشير هلاك كنم.
شهادت هانى بن عروه بدست اراذل و اوباش عبيدالله بن زياد ملعون
بعد از آنكه جناب مسلم بن عقيل را شهيد كرده و بدن مباركش را از بام دارالاماره به كوچه انداخته و سرش را نزد ابن زياد نابكار آوردند آن ناپاك در صدد كارسازى جناب هانى بن عروه بر آمد و كمر قتل او را بست، به روايت مرحوم شيخ مفيد در ارشاد محمد بن اشعث از جابر خاست و در مقابل ابن زياد تعظيم كرد و گفت:
اى امير مقام و مرتبه هانى و مكانت او بين اشراف و اعيان كوفه معلوم و واضح است، وى مرد بزرگى است و صاحب ايل و قبيله و عشيره زيادى مىباشد و همه واقفند كه من او را به حضور تو آوردهام و او در پناه من حاضر شد به قصر دارالاماره بيايد لذا تمنا دارم كه او را به من ببخشى و نگذارى كه قبيلهاش با من دشمن شوند.
ابن زياد وعده داد كه وى را خواهم بخشيد ولى بعدا رأى او عوض شد و فرمان داد تا هانى را از حبس آوردند، گفت: او را به چهار سوق بازار برده و گردن بزنيد تا او و اهل كوفه بدانند من از ايل و قبيله او هراسى ندارم ...
بهر صورت جناب حضرت مسلم (سلام الله عليه) تا صبح روز عرفه يعنى نهم ماه ذيحجه به راز و نياز و گريه و زارى مشغول بود و پس از طلوع فجر و به انتها رسيدن شب آخر عمر مبارك آن حضرت نسيم حزن بر تمام عالم وزيد و صبح صادق در اين سوگ عظمى و ماتم كبرى گريبان دريد طوعه برخاست آب وضوء آورد تا آن مظلوم غريب وضوء بگيرد و نماز دوگانه يگانه پسند بجا آورد آن زن صالحه و مومنه پيش آمد و سلام كرد ديد حضرت مسلم در گوشهاى از حجره سر به زانوى غم گذاشته، عرضه داشت مىدانم شب را نخوابيدهايد چون هر وقت از شب كه بيدار شدم و گوش دادم صداى گريه و زارى شما را مىشنيدم...
خروج حضرت مسلم بن عقيل (عليه السلام) در كوفه و محاصره دارالاماره
عبدالله حازم گويد: وقتى كه گماشتگان ابن زياد هانى را به بارگاه ابن زياد بردند جناب مسلم بن عقيل به من فرمود: همراه ايشان برو و چگونگى حالات را از براى من خبر بياور، من هم از قفاى ايشان رفته آنچه بر سر هانى آمد از خواستن ابن زياد مسلم را از هانى و امتناع نمودن وى و ضرب و شتم و دشنام و شكستن سر و صورت و حبس هانى و خروج آل مذحج و تفرق ايشان همه را براى جناب مسلم خبر آوردم و من اول كسى بودم كه خبر هانى را از براى مسلم و اهل بيت هانى آوردم ناگهان ديدم صداى ناله و ضجه اطفال و اهل عيال هانى به واثكلاه، و اعبرتاه بلند شد.
چون جناب مسلم اخبار هانى و شيون زنان را شنيد دنيا در نظر آن صاحب جود تنگ شد به من فرمود بيرون رو و ياران مرا خبر كن من رفتم بانگ بر آوردم، مردمى كه بيعت كرده بودند خبر كردم در اندك زمانى زياده از چهار هزار از اهل عراق حاضر يراق درب خانه هانى اجتماع كردند، كوچه و معبر و راه و گذر تنگ شد منادى را فرمود به بام برو و ندا كن: يا منصور امت...
حركت ابن زياد از بصره به سمت كوفه
پس از آنكه يزيد پليد حكومت بصره و كوفه را به ابن زياد واگذار نمود و فرمان قتل جناب حضرت مسلم بن عقيل (سلام الله عليه) را به وى تفويض نمود آن نابكار قبل از حركت به جانب كوفه به نظم و نسق بصره پرداخت از طرفى ديگر اشراف بصره كه از علاقمندان حضرت خامس آل عبا بوده و بينشان و بين حضرت نامه رد و بدل شده بود نامههاى حضرت را كه به ايشان فرستاده بودند از ترس آن مخذول سفاك پنهان نمودند مگر منذربن جارود كه دخترش بنام بحريه در خانه ابن زياد بود، وى از حيله و سطوت آن خون ريز بينديشيد از بيم نامه حضرت را نزد ابن زياد برد و آورنده نامه كه سليمان بود را معرفى كرد آن سفاك سليمان را گرفته و شبى كه صبحگاهش به كوفه رفت آن مظلوم را به دار آويخت و به قولى گردن زد.
بهر صورت چون مسلم بن عمرو باهلى پدر قتيبه وارد بصره شد عهد امارت كوفه و نامه يزيد بن ابن زياد را تسليم وى نمود در حال امر به سفر نمود و بر منبر بر آمد و اين خطبه را خواند:
اما بعد:
والله ما تقرن بى الصعبة و لا يقعقع لى بالشنان و انى لنكل لمن عادانى و سم لمن حاربنى قد انصف القارة من راماها، يا اهل البصرة ان اميرالمومنين و لانى الكوفة و اناغاد اليها الغداة، و قد استخلفغت عليكم عثمان بن زياد بن ابى سفيان و اياكم و الخلاف و الارجاف، فوالله الذى لا اله غيره لئن بلغنى عن رجل منكم خلاف لا قتلنه و عريفه و وليه و لاخذن الادنى بالاقصى حتى يستقيموالى (تستمعواالى) و لا يكون (فيكم) لى مخالف و لا مشاق انابن زيا اشبهته من بين وطئى الحصى و لم ينتز عنى شبه خال و لا ابن عم.
مرحوم حاج فرهاد ميرزا در كتاب قمقام خطبه مذكور را نقل كرده و در مقام ترجمه آن مىگويد:
فصل ششم : ترجمه مختصرى از احوالات جناب حضرت مسلم بن عقيل (سلام الله عليه)
حضرت ابو طالب (عليه السلام) از عليا مخدره فاطمه بنت اسد داراى چهار فرزند ذكور بود كه هر كدام ده سال از ديگرى بزرگتر بودند باين تربيت:
اول جناب طالب و دوم جناب عقيل و سوم جناب جعفر ذوالجناحين (طيار) و چهارم حضرت اميرالمومنين على عليه الصلوة والسلام.
حديثى در شرافت و فضيلت جناب عقيل در امالى صدوق است باين شرح:
ملاقات جابر بن عبدالله الانصارى با سيد مظلومان (عليه السلام) هنگام خروج آن حضرت از مدينه
در كتاب معالى السبطين از سيد بحرانى در مدينة المعاجز از جابر بن عبدالله انصارى روايت كرده كه وى فرمود:
پس از آنكه حضرت حسين بن على عليهما السلام تصميم بر خروج از مدينه گرفتند محضر مباركش رفته عرض كردم:
شما فرزند رسول خدا و يكى از دو سبط آن حضرت هستيد به نظر من صلاح آن است كه شما نيز همچون برادر بزرگوارتان با خليفه صلح نمائيد.
حضرت به من فرمودند:
اى جابر، برادرم به امر خدا و رسولش صلح نمود و من نيز با امر و فرمان خدا و پيامبرش قيام مىكنم، آيا مىخواهى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و على (عليه السلام) و برادرم امام حسن (عليه السلام) همين الان به اين معنا شهادت دهند؟
سپس به آسمان نظر فرمود، درب آسمان باز شد و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و حضرات على و حمزه و جعفر عليهم السلام فرود آمدند تا به زمين قرار گرفتند، من از ترس با حالتى وحشت زده از جايم پريدم، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به من فرمودند.
اى جابر قبلا بتو نگفتم: مومن نخواهى بود مگر آنكه نسبت به امامانت تسليم بوده و اعتراض به ايشان نداشته باشى؟
آيا مىخواهى جايگاه معاويه و جايگاه فرزندم حسين را ببينى؟ و آيا نمىخواهى جايگاه يزيد قاتل حسين را رويت كنى؟ ...
رفتن معاويه به مدينه و ملاقاتش با خامس آل عبا (عليه السلام)
چون اهل كوفه و بصره و شام به امارت يزيد گردن نهادند و معاويه خاطرش از اين بابت جمع شد آهنگ حجاز نمود، و وقتى به حوالى مدينه رسيد ابتداء با حضرت ابو عبدالله الحسين (عليه السلام) ملاقات نمود و بى ادبانه به محضر مبارك امام (عليه السلام) جسارت كرد و گفت:
لا مرحبا و لا اهلا... به خدا سوگند مىبينم كه خون پاك تو ريخته شود.
امام (عليه السلام) فرمود: ساكت باش اين طور سخن مگوى كه در خور من نباشد.
گفت: آرى بيش از اين را نيز...
با سلام خدمت تمام بازدید کنندگاه گرامی ازاین پست به بعد زندگی نامه امام حسین(ع) (از ولادت تا شهادت)را در اختیار شما قرار می دهیم باهر روزی که به روز رسانی انجام می شود قسمت دیگری از زندگی نامه را بخوانید،تا شاید بتوانیم امام شهیدمان را بیشتر بشناسیم و رهرو امام عزیزمان باشیم ،لطفا ما را نیز از دعای خیرتان محروم نفرمایید.
برای خواندن به ادامه مطلب بروید
لطفا با انتقادات وپیشنهادات خود ما را در پیشرفت یاری کنید.(با تشکر)
اين ضريح مطهر داراي دو قسمت بوده که ضريح كوچك قتلگاه امام حسين (ع) با طولي به اندازه 160، عرض 224 و ضخامت 18 سانتيمتر پس از رسيدن به كربلاي معلي در ضريح مطهر بابالرأس صحن بارگاه ملكوتي اباعبداللهالحسين (ع) نصب ميشود و پنجره بزرگ اين ضريح مقدس با طولي به ابعاد 300، عرض 227 و ضخامتي 15 سانتيمتر ساخته شده كه در محل بابالقبله ايوان بارگاه سيدالشهدا(ع) نصب ميشود. ... |
|||
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج ، ضريح جديد قتلگاه حضرت امام حسين (ع) مقارن ظهر روز جمعه ، با حضور نمازگزاران تهراني از مقابل دانشگاه تهران به سمت مصلي تهران بدرقه شد تا از اين مكان به كربلاي معلا منتقل شود. بنابراین گزارش ، طاووسی معاون پشتیبانی ستاد عتبات عالیات اصفهان گفت: این ضریح امروز به سوی استانهای مازندران و گیلان حرکت داده می شود و سپس به مرز ایران وعراق انتقال داده خواهد شد. وی افزود: پیش بینی می کنیم ضریح، بیستم بهمن به مرز برسد و در دهه پایانی بهمن بتوانیم آن را در محل قتلگاه سالار شهیدان(ع) نصب کنیم.
دانی كه چرا مهر جبین خاك حسین است! چون قبله دل پیكر صد چاك حسین است، دانی که چرا چوب شود قسمت آتش |
محل استقرار خیمه های امام حسین(ع) و اصحاب ایشان در سرزمین کربلا
برای دانلود کامل عکس در قسمت دانلود کلیک کنید